بایگانی نویسنده

شش ماهگي

چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۸۶

امروز صبا شش ماهه شد.
در اين مدت دو سه مرتبه سرماخوردگي داشت.
تغييرات محسوسي هم در توانايي‌هاي رفتاري داشته و حالا ديگه تقريبا کنترل دست‌هاش را بدست آورده و مي تونه بعضي اشياء را با دست بگيره و مدتي در دستش نگه داره. قدرت بلندکردن اشياء از روي زمين را هم ديگه داره. به شدت هم […]

تب

دوشنبه ۹ مهر ۱۳۸۶

دوشنبه هفته گذشته اولين روز کاري مادر صبا بعد از حدود يکسال بود.
صبا به مهد کودک رفت. مادر صبا هم به دانشگاه رفت.
عصر مادر صبا، صبا را از مهد کودک به خونه برگرداند.
شرايط خوب بود. صبا زياد گريه نکرده بود. در مهد کودک هم به مناسبت شروع سال تحصيلي جشن گرفته بودند. صبا هم در […]

اولين روز مهد کودک

سه شنبه ۲۷ شهریور ۱۳۸۶

امروز صبا را بصورت آزمايشي چند ساعتي به مهد کودک برديم.
به عنوان روز اول شايد بشه گفت خوب بود. البته به نظر مي رسيد زياد گريه کرده. طبيعي هم هست.
مدير مهد کودم هم فرد با ذوقي است. در دفترچه يادداشت صبا، اين متن را نوشته بود:

بنام آفريننده زيبايي

امروز سه‌شنبه ۲۷ شهريورماه سال ۱۳۸۶ مي‌باشد. مهد […]

يكصدمين روز تولد صبا

چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۸۶

يكصد (۱۰۰) روز از تولد دخترم گذشت.
روزهاي اول نگهداري از اون خيلي سخت بود. اما به مرور احساس مي‌كنم كارها داره آسون‌تر مي‌شه. شايد آسون‌تر شدنش به دليل عادت كردن من و مادرش به وضعيت جديد است يا شايد هم چون بزرگ‌تر شده، راحت‌تر مي‌شه ازش مراقبت كرد. نمي‌دونم!
به هر حال، الان شب‌ها راحت‌تر و […]

ابزار جستجوي جديد Tafiti

دوشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۶

به تازگي مايكروسافت يك ابزار جستجوي جديد مبتني بر سيلورلايت را كه با استفاده از موتور جستجوي مايكروسافت لايو كار مي كند، معرفي كرد. نام اين ابزار تفيتي است. تفيتي كه به معني انجام تحقيق است، جستجو در وب را با استفاده از ايجاد امكان ذخيره و به اشتراك‌گذاري نتايج جستجوهاي چندگانه فراهم مي‌كند.
اين عمليات […]

يك الگو چگونه بوجود مي‌آيد؟

دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۸۶

گروهي از دانشمندان ۵ ميمون را در يك قفس قرار دادند و نردباني كه بالاي آن موز قرارداده بودند را در اين قفس گذاشتند.
هر مرتبه كه يك ميمون از نردبان بالا مي‌رفت، دانشمندان بقيه ميمون‌ها را با آب سرد خيس مي‌كردند.
پس از مدتي هرگاه كه ميموني از نردبان بالا مي‌رفت، بقيه ميمون‌ها وي را كتك […]

اطمينان، اعتماد و اميد

چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۸۶

اطمينان
روزي همه روستاييان تصميم گرفتند دعاي باران بخوانند.
همه جمع شدند ولي فقط يك پسر بچه، چتر همراه خود آورد.
اين يعني اطمينان.
اعتماد
اعتماد يعني احساس يك نوزاد يك ساله وقتي شما او را به هوا پرتاب مي‌كنيد و او مي‌خندد…
زيرا او مي‌داند كه شما وي را خواهيد گرفت…
اميد
هر شب ما به رختخواب مي‌رويم در حاليكه ضمانتي وجود […]

نخستين تقليد

سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۸۶

امروز، دخترم اولين حركت تقليدي خودش را ياد گرفت.
امروز صبا در ۷۱ روزگي حركت لب‌هاي بزرگترها را به وضوح تقليد مي‌كنه و البته تلاش مي‌كنه كه صحبت هم بكنه و خب خيلي موفق هم نيست. ولي به هر حال مي‌تونه صداهاي مبهمي ايجاد كنه. براي حرف زدن خيلي زوده اما فكر كنم اگر بتونيم […]

شجره نامه خانوادگي

دوشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۶

مدتي بود مي خواستم شجره‌نامه خانوادگي يا نسب نامه!!! (Family Tree) صبا و البته خودمان (پدر و مادر صبا) را رسم كنم، ولي فرصت نمي‌شد. اول اينكه اطلاعاتم كامل نبود و دوم فرصت ساختنش را نداشتم ولي بالاخره تمام شد.
سازمان اسناد و كتابخانه ملي ايران هم طرحي داشت كه شجره نامه شناسي را شروع كرده […]

كارت تولد آقايان

شنبه ۲ تیر ۱۳۸۶

امروز بالاخره بعد از ۲۰ ماه، كارت تولد آقايان را تحويل گرفتم.
واقعيت اينه كه اين كارت هم به هيچ دردي نمي‌خوره و هم اينكه وجودش ضروري و لازمه.
طبيعتا بايد بعد از ۲ سال دوندگي، دريافت اين كارت برام خيلي جالب باشه، ولي امروز كه كارت را بعد از چندين ساعت دوندگي گرفتم، خيلي احساس […]