بایگانی برای ماه آبان ۱۳۸۶

شعر من دخترم

دوشنبه ۷ آبان ۱۳۸۶

این هم یک شعر دیگه:

من دخترم

من دخترم، من دخترم

 

روبان دارم روي سرم

موهام بلند و خوشگله

 

چشام به رنگ عسله

عروسکم خانم گلي

 

لپاش قشنگ و تپلي

لباس خوشگل به تنش

 

هزار تا گل رو پيرهنش

شعر خرگوش

جمعه ۱۳ مهر ۱۳۸۶

خاله مريم (مربي مهد کودکم) تو دفترچه يادداشتم برام شعر نوشته:

خرگوش

خرگوش من چه نازه

 

گوشاش چقدر درازه

مثل بخاري گرمه

 

چه خوشگل و چه نرمه

دستاشو پيش مياره

 

به روي هم ميزاره

ميخوره برگ کاهو

 

ميپره مثل آهو

تب

دوشنبه ۹ مهر ۱۳۸۶

دوشنبه هفته گذشته اولين روز کاري مادر صبا بعد از حدود يکسال بود.
صبا به مهد کودک رفت. مادر صبا هم به دانشگاه رفت.
عصر مادر صبا، صبا را از مهد کودک به خونه برگرداند.
شرايط خوب بود. صبا زياد گريه نکرده بود. در مهد کودک هم به مناسبت شروع سال تحصيلي جشن گرفته بودند. صبا هم در […]